موضوع مطلب مربوطه

احکام متضاد

احکام متضاددر دعاوی حقوقی

در راستای حکم متضاد چنانچه حکم صادره با حکم دیگری در خصوص دعوا و اصحاب آن که قبلا توسط همان دادگاه صادر شده است متضاد باشد بدون آن که سبب قانونی موجب این مغایرت باشد، جهت دیگری از اعاده دادرسی متحقق می شود.

شرایط تحقق این جهت اعاده دادرسی اولا  صدور حکم متضاد است. بنابراین چنانچه تضاد بین حکم و قرار باشد این جهت متحقق نمی باشد ثانیا هر دو حکم باید قطعیت یافته باشد زیرا در غیر اینصورت طریق عادی شکایت علی فرض ، حداقل نسبت به یکی از آنها مفتوح است و این احتمال دارد که با اعمال این طریق شکایت حکم مخالف فسخ گردد و اعداه دادرسی موضوعا منتفی شود. به علاوه اعاده دادرسی که طریق فوق العاده شکایت است در صورتی می تواند اتخاذ گردد که از طریق عادی شکایت مسدود باشد. ثالثا دو حکم باید مخالف باشد، اما تفاوتی نمی نماید که اختلاف بین دو حکم کلی یا جزئی باشد.  بنابراین اگر به موجب حکم اول برای مثال خواهان در دعوای خلع ید از ملکی محکوم به بی حقی  شده باشد اما در حکم دوم خوانده محکوم به خلع ید از قسمتی از همان ملک شده باشد، این شرط حاصل است. رابعا دعوای منتهی به صدور حکم اول، همان دعوای منتهی به صدور حکم دوم باشد. بنابراین اگر حتی اصحاب دعوا و موضوع دعوا واحد باشد اما سبب دو دعوا واحد نباشد این شرط حاصل نخواهد بود. خاسا  هر دو حکم باید از یک دادگاه صادر شده باشد. پرسشی که مطرح می شود آیا از این نظر شعب مختلف یک دادگاه از حوزه قضائی واحد را می توان دادگاه واحد محسوب نمود. پاسخ منفی می تواند قابلیت اعداه دادرسی احکام معارض صادره از شعب مختلف یک حوزه ی قضایی را زایل نماید و مخصوصا در مواردی که حکم معارض، با توجه به نوع دعوا و یا میزان خواسته، قابل فرجام نیز نباشد، محکوم علیه چنین احکامی را در احقاق حق  با مانع جدی مواجه خواهند نمود. بنابراین باید پذیرفت که شعب مختلف ازحوزه قضائی واحد، دادگاه واحد محسوب می شوند.

تحقق این جهت اعاده دادرسی از اینجا ناشی می شود که خوانده دعوای منتهی به حکم مورد در خواست اعاده دادرسی در دعوای مزبور، ایراد امر قضاوت شده ننموده است. عدم ایراد امر قضاوت شده توسط خوانده به طور کلی معمولا به علت عدم آگاهی و اطلاع او از حکم قبلی می باشد.

دادگاه نیز علی القاعده از حکمی که قبلا نسبت به دعوای مطروحه صادر شده بی اطلاع  است در حقیقت در صورتی که ایراد امر قضاوت شده مطرح می شد و یا دادگاه با اطلاع از حکم قبلی قرار رد دعوا صادر می نمود، نوبت به صدور حکم بعدی نمی رسید که در صورت تضاد با حکم قبلی بابت اعاده دادرسی مفتوح شود. معمولا در مواردی که دعوا مجددا علیه وارث محکوم علیه مطرح می شود. این اشخاص بعضا از حکمی که به نفع متونی صادر شده بی اطلاع بوده و به همین علت ایراد امر قضاوت شده مطرح نمی شود و ممکن است نوبت به صدور حکم مخالف حکم قبلی رسد.

تگ ها

مطالب مرتبط

حق طلاق

حق طلاق

حق طلاق چیست؟ قبل از توضیح حق طلاق در ابتدا لازم است کلیاتی درباره طلاق دانست. طلاق در لغت به معنی رها کردن و گشودن و در فقه اسلامی به معنی زایل کردن ازدواج با لفظ مخصوص است. استادان حقوق فرانسه طلاق را اینگونه می دانند که طلاق قطع رابطه زناشویی به حکم دادگاه است […]


ادامه مطلب

میانجی گری

میانجی گری چیست؟ میانجی گری در واقع پروسه ای است که طی آن شاکی و متهم با مدیریت فرد میانجی‏گر در خارج از محیط دادگاه در خصوص علت جرم به وجود آمده، آثار و نتایج برجای مانده از جرم و همچنین راه های جبران خسارات به وجود آمده از این جرم با شاکی و متهم […]


ادامه مطلب

بطلان قرارداد

رابطی که بیان افراد شکل گرفته است در سال های اخیر از جمله آن ها قراردادها بوده اند . باطل شدن قراردادها نیز قوانین و مقرارت خاصی را دارد. شاید بارها در مورد بطلان قرارداد چیزی را شنیده باشید و اما از قوانین و مقرارت و نحوه انجام این کار اطلاعی ندارید در ادامه این […]


ادامه مطلب

تدلیس چیست ؟

تدلیس چیست؟ دربسیاری ازقراردادهااین موضوع دیده میشودکه یکی ازطرفین معامله کارهایی رابرای فریب طرف مقابل انجام میدهد تابتوانداین معامله راجورکند. یعنی یکی ازطرفین معامله کارهایی را از روی آگاهی انجام می دهدکه بااستفاده ازاین اعمال کالایی که عیب ویانقصی دارد را بدون عیب به طرف مقابل بشناساند وبه این طریق معامله بین طرفین صورت گیرد. […]


ادامه مطلب

بدون دیدگاه


دیدگاه خود را بنویسید