وقف دارای چه ارکانی است؟
همانطور که از تعریف وقف می دانید، وقف عقدی است که در آن شخصی طالب بخشیدن مال خود در امور عامالمنفعه کرده تا بتوان در مدت زمان طولانی از منافع آن مال بهره مند شد. ارکان وقف عبارتند از موقوف علیهم که اشخاص ذی نفع هستند، واقف، شخص وقف کننده و عین موقوفه همان مالی است که مورد وقف قرار می گیرد. برای اینکه بدانید وقف در چه دوره های تاریخی وجود داشته به این لینک مراجعه کنید.
معرفی ارکان وقف
وقف همانند هر عقد دیگری نیاز به وجود ارکان مشخصی دارد. بنا بر نظر فقها و قانون مدنی ارکان وقف به شرح زیر است:
لفظ وقف
اولین رکن از ارکان وقف صیغه وقف است. فقهای عامه و امامیه بر این مطلب، اتفاق نظر دارند که وقف با لفظ «وقفتُ» تحقق پیدا می کند و این لفظ صراحت در وقف دارد. در حالیکه الفاظ دیگری همچون «تصدقت» به معنی «صدقه دادم» با توجه به اینکه بر وقف و غیر وقف، دلالت دارند، باید همراه با قرینه، باشند تا بدانیم منظور از آن، «وقف» بوده است.
همچنین، ممکن است که « واقف » به ساختمانی، اشاره کند و بگوید این «وقف» است و عربی بودن و ماضی بودن شرط نیست. اگر کسی مسجدی را بنا کند و به مردم، اجازه اقامه نماز را بدهد یا قطعه زمینی را جهت دفن اموات، اختصاص دهد و اجازه دفن بدهد، این عمل به تنهایی، در تحقق وقف، کفایت نموده و احتیاجی به گفتن لفظ «وقفت» نیست. ماده 56 قانون مدنی نیز، مقرر داشته است: « وقف، واقع می شود به ایجاب از طرف واقف و به هر لفظی که صراحتا، دلالت بر معنی آن کند.»
واقف
دومین رکن از ارکان وقف واقف می باشد. واقف یعنی شخصی که مالش را در راستای استفاده خیر وقف کند. واقف باید دارای اهلیت قانونی و شرعی برای بستن قرارداد بوده که این اهلیت به معنای این است که واقف بالغ، عاقل و مختار بوده و حق تصرف در مال خود را داشته باشد. بنابراین سفیه و یا ورشکسته که از تصرف در مال خود منع شده، نمیتواند اموال خود را وقف کند اما مسلمان بودنِ واقف شرط نیست، بنابراین انجام این عقد توسط کافر نیز صحیح است. همچنین در ماده 57 قانون مدنی ذکر شده که واقف باید مالک مال وقفی باشد. بنابراین شرط درستی وقف این است که شخص واقف باید مالکِ ملک موقوفی بوده و از نظر حقوقی نیز صلاحیت مالکیت را داشته باشد یعنی عقل، بلوغ، قصد و رضایت.
شرایط واقف
واقف باید دارای اهلیت قانونی و شرعی برای بستن قرارداد بوده که این اهلیت به معنای این است که واقف بالغ، عاقل و مختار بوده و حق تصرف در مال خود را داشته باشد تا به این وسیله رکن واقف از میان ارکان وقف، تحقق یابد. بنابراین سفیه و یا ورشکسته که از تصرف در مال خود منع شده، نمیتواند اموال خود را وقف کند اما مسلمان بودنِ واقف شرط نیست، بنابراین انجام این عقد توسط کافر نیز صحیح است. همچنین در ماده 57 قانون مدنی ذکر شده که واقف باید مالک مال وقفی باشد. بنابراین شرط درستی وقف این است که شخص واقف باید مالکِ ملک موقوفی بوده و از نظر حقوقی نیز صلاحیت مالکیت را داشته باشد یعنی عقل، بلوغ، قصد و رضایت.
موقوف علیه
سومین رکن از ارکان وقف، موقوف علیه است. موقوف علیه شخص ذی نفع می باشد یعنی منافع مال موقوفی به نفع او بخشیده شده است. موقوف علیه می تواند شخص یا اشخاص متعددی باشند که در آن صورت موقوف علیهم نامیده می شوند. در وقف خاص، اشخاص خاصی به عنوان موقوف علیهم ذی نفع اند یعنی واقف به نیت بهره برداری افراد خاصی، مال خود را وقف است. مانند وقف برای اولاد ذکور. در وقف عام، موقوف علیهم اشخاص معینی نیستند و از همین جهت عقد وقف در راستای منافع عامه انجام می گردد. موقوف علیهم دو دسته اند:
الف) موقوف علیهم محصور (وقف خاص): در این صورت خود آنها باید قبول و قبض کنند و اگر وقف خانه بر چند طبقه باشد قبول و قبض طبقه اول کفایت می کند.
ب) موقوف علیهم غیر محصور (وقف عام): در موقوف علیهم غیر محصور، قبول وقف با حاکم است ولی قبض آن با متولی است و اگر متولی قبض نکرد، حاکم قبض می کند. برای مطالعه بیشتر درباره وقف خاص و وقف عام به این لینک مراجعه نمایید.
شرایط موقوف علیه
1-موقوف علیه وجود داشته باشد:
یعنی وقف به نفع کسی که وجود ندارد صحیح نیست مثلا کسی که در حین عقد وقف فوت کرده است. اما به نفع معدومی که بعدا به وجود می آید، جایز است برای مثال وقف به نفع جنین صحیح می باشد به شرطی که زنده متولد شود.
2- موقوف علیهم باید معین باشند:
یعنی در این عقد باید مشخص شود که وقف برای چه کسی است. مشخصات، اسم و صفت آن ها باید قید گردد به گونه ای که تعیین کردن آنها به سادگی امکان پذیر باشد. مثلا در وقفِ مسجد باید مشخص شود که منظور کدام مسجد و در کدام محله است در غیر این صورت عقد باطل خواهد بود.
3- موقوف علیهم باید اهلیت تملک داشته باشند:
یعنی کسی که مال برای او وقف می شود، باید از نظر عقلی و قانونی بتواند مالک منافع عین موقوفه شود که این موضوع همان مسائل مربوط با اهلیت است.
عین موقوفه
عین موقوفه چهارمین رکن از ارکان وقف می باشد. در واقع عین موقوفه همان مال مورد وقف است که توسط واقف به موقوف علیه تحویل داده می شود.
عین موقوفه نیز مانند همه ارکان وقف دارای شرایط خاصی است که در ادامه به توضیح آن می پردازیم.
شرایط عین موقوفه
- قابلیت عین بقا: طبق ماده 58 قانون مدنی این شرط به این معناست که مال مورد موقوفه چه منقول باشد چه غیرمنقول، باید دارای بقای ابدی باشد تا بتوان از منافع آن در دراز مدت استفاده کرد. برای مثال وقف میوه جایز نیست ولی خود درخت یا باغ قابلیت آن را دارد.
- قبض عین و قابل تحویل بودن مال موقوفی: با استناد به حکم شرع از جمله شرایط صحت عقد، قبض و اقباض (تحویل و تسلیم) مال مورد وقف است. این مال باید در اختیار موقوف علیه یا موقوف علیهم گذاشته شود به این دلیل که عقد وقف جزو عقود تشریفاتی محسوب شده و برای تحقق آن، مال باید به قبض و تسلط فرد مورد نظر برسد. بنابر این وقفِ حیوان فراری که امکان تحویل آن وجود ندارد صحیح نیست. طبق ماده 59 قانون مدنی، اگر واقف، عین موقوفه را به تصرف درنیاورد، وقف محقق نمیشود و هر وقت به قبض داد، این عقد تحقق پیدا میکند
- روئیت: مال موقوفه باید قابل رؤیت و عینی بوده و ملک وقف کننده باشد. به این صورت که منافع یا دیون نمی توانند مورد وقف قرار بگیرند. برای مثال مستاجری که منافع ملکی را از موجر اجاره کرده است، حق وقف آن را ندارد.
- موقوفه باید دارای منفعت حلال بوده و استفاده از مکان وقفی برای اموری مثل فروش شراب یا فرقه های ضاله باطل است.
- از دیگر شروط این است که منفعت مالی که متعلق به غیر باشد، مانع از تصرف است. بنابراین واقف نمیتواند ملکی را که رهن داده، وقف کند زیرا منافع متعلق به مرهون است.
بیع و معاملات خرید و فروش عین موقوفه دارای نکته های مهمی است که می توانید مطلب مرتبط با آن را در لینک خرید و فروش املاک وقفی مطالعه نمایید.
بدون دیدگاه