آیا فسخ قرارداد امکان پذیر است؟
فسخ به معنی تباه کردن است و زمانی که از فسخ قرارداد صحبت می کنیم به این معناست که طی شرایطی، قرارداد باطل می شود و هرکدام از طرفین قرارداد می تواند آن را فسخ کنند. البته نمی توان بدون دلیل قرارداد را باطل کرد. در ادامه به توضیح بیشتری درباره فسخ قراردادها می پردازیم.
اولین موردی که در مورد فسخ قرارداد بیان می شود این است که شرایط فسخ قرارداد باید در قرارداد نوشته شده باشد. اگر در مورد این موضوع مطلبی ذکر نشود بعدها در فسخ قراردادها نیز مشکلاتی به وجود خواهد آمد.
شاید به جرات بتوان اعلام نمود در تمامی قراردادهای خرید و فروش که امروزه در بنگاههای معاملات ملکی انجام می گردد مردم با واژه “فسخ” روبرو میشوند بدون آنکه از مفهوم حقوقی و آثار آن مطلع باشند. در حقیقت فسخ جزو اختیاراتی است که به یکی از طرفین یا هر دوی آن ها اجازه برهم زدن معامله را می دهد.
فسخ قرارداد، اراده ی یک طرفه انحلال قرارداد می باشد و نوعی ایقاع است. یعنی اینکه یک طرف به طور مستقل می تواند حق فسخ خود را اعمال نماید، بدون اینکه نیازی به رضایت طرف دیگر باشد که به این عمل ایقاع گفته می شود.
به طور مثال اگر مشتری در قرارداد خرید یا فروش، با استفاده از این حق، عقد را فسخ کند، مبلغ پرداخت شده به او باز می گردد. بنابر این حق فسخ نیز مانند سایر حقوق به سبب قرارداد یا به طور خود به خود می تواند مورد انتقال قرار گیرد.
فسخ قرارداد بدون وجود دلیل قانونی از سوی هیچ کدام از طرفین ممکن نیست و هر کدام که بخواهند این کار را انجام دهند، باید خسارت فسخ را پرداخت کنند.
فسخ در دو صورت اتفاق می افتد
در اصل، فسخ قرارداد با یک اراده انجام می شود و رضایت هر دو طرف قرارداد لازم نیست. البته اگر هردو طرف معامله برای فسخ راضی باشند که بسیار بهتر است اما اصل بر این است که یک طرف معامله بدون اطلاع طرف دیگر، می تواند معامله را فسخ کند. فسخ در قرارداد یا به صورت “ذکرشده در معامله” است و یا طبق “حکم قانونی”، که این دو حالت را به اختصار توضیح خواهیم داد.
ذکر در قرارداد
فسخ اگر در قرارداد پیش بینی شود، مدت آن می تواند مشخص شده یا نامشخص باشد. در مورد اول، که این حق دارای مدت است، اگر مدت آن بگذرد دیگر شخص حق اعمال فسخ و اجرای آن را ندارد و ثبات قرارداد باقی میماند. در مورد دوم که عدم پیش بینی زمان است، به این معناست که از نگاه قانون، این حقِ فسخ دارای مدت عرفی میباشد و با عملکرد مردم در طول زمان و مکان مشخص میگردد. عرفی بودن این مدت زمان به این معناست که ممکن است در شهری 20 روز و در شهری دیگر چند ماه باشد به همین دلیل توصیه می گردد با مشورت با کارشناسان حقوقی از مدت زمان حق اجرای فسخ مطلع شوید و مطمئن باشید که این مواعد طولانی نیست.
طرفین قرارداد می توانند ضمن عقد قرارداد یا خارج از آن برای یک یا هر دو طرف معامله یا شخص ثالث، حق فسخ قرار دهند. این حق فسخ می تواند به شکل شرط در عقدِ قرارداد عنوان شود و این شروط باید در قرارداد نوشته شده باشد. اگر در مورد این موضوع مطلبی ذکر نشود بعدها در فسخ قراردادها نیز مشکلاتی به وجود خواهد آمد.
برای مثال شخصی ماشینی را به دیگری بفروشد و در آن شرط شود که هر کدام از طرفین یا شخص ثالث هر وقت مایل باشند بتوانند ظرف یک ماه آن معامله را فسخ کنند که طبق ماده ۳۹۹ قانون مدنی به آن اصطلاحاً خیار شرط گفته می شود.
حکم مستقیم قانون
قانون در مواردی برای جلوگیری از ضرری که به طور ناخواسته، متوجه یکی از دو طرف معامله است، به طور مستقیم به او حق می دهد که بتواند با فسخ قرارداد از ضرر مذکور جلوگیری کند.
مثل اینکه کسی خانه ای اجاره کند و پس از مدتی متوجه شود که قسمتی از خانه معیوب بوده، در این شرایط به استناد مواد ۴۷۸ و ۴۷۹ قانون مدنی حق دارد عقد اجاره را فسخ کند.
برای این که با نکات جدیدی در رابطه با نوشتن عقد قرارداد اجاره آشنا شوید به لینک این مطلب در همین سایت مراجعه کنید.
فسخ قرارداد و دریافت تفاوت قیمت
مابه التفاوت یا تفاوت قیمت به معنی اختلافی است که بین دو چیز یا دو کالا وجود دارد. در معاملات نیز به این صورت است که خریدار طبق شرایطی می تواند مابه التفاوت جنس خریداری شده را از فروشنده دریافت کند. زیرا مبیع، به طور دقیق باید همان چیزی باشد که بین طرفین توافق شده است.
مواردی که در صورت وجود عیب، امکان فسخ قرارداد و دریافت تفاوت قیمت وجود ندارد:
- زمان خریدن مال، خریدار از عیب آن خبر داشته باشد.
- عیب مال را بداند و به آن راضی باشد.
- در زمان خریدن مال، خودش بیان کند که اگر مال موردنظر دارای عیب و نقص نیز بود، نه آن را پس خواهد داد و نه از فروشنده قیمتی را برای تفاوت آن دریافت خواهد کرد.
- اگر فروشنده در زمان فروختن مال بیان کند که مالش فلان عیب را دارد و بر همان اساس نیز آن را بفروشد و بعدها مشخص شود که مال عیب دیگری، غیر از آن عیب نیز دارد، خریدار می تواند برای عیبی که بیان نشده است، تفاوت آن ها را دریافت کند.
مواردی که نمی توان معامله را به هم زد و اما می توان تفاوت قیمت دریافت کرد:
اگر فروشنده بعد از این که مالی را فروخت، در آن تغییراتی را ایجاد کرد و عده ای نیز بیان کنند که بین آن چیزی که فروخته است و آن چه تحویل خریدار داده است فرق وجود دارد.
بعد از این که معامله صورت گرفت، متوجه شود که مال عیبی دارد، نمی تواند معامله را به هم بزند اما می تواند تفاوت قیمت آن ها را دریافت کند.
اگر خریدار مال را تحویل بگیرد اما بعد از چند روز عیبی را در مال پیدا کند می تواند از فروشنده تفاوت قیمت آن ها را دریافت کند. البته اگر یک مالی خریداری شود که قبلا هم عیبی داشته باشد اما غیر از آن عیبی دیگری هم در آن پیدا می شود می تواند کاملا مال را به فروشنده پس دهد.
در پی بحث فسخ قرارداد، خوب است مطلبی با عنوان بطلان قراردادها را در همین سایت مطالعه نمایید.
موارد فسخ قرارداد
به حقِ به هم زدن معامله «خیار» گفته می شود و در اصطلاح حقوقی به معنی اختیار بر هم زدن عقد و قرارداد است و خریدار و فروشنده در موارد ذیل میتوانند معامله را برهم زنند. طبق ماده 396 قانون مدنی، برخی از این خیارات به این شرح می باشند:
- خیار مجلس: یعنی هر یک از خریدار و فروشنده، بعد از عقد، فی المجلس و تا زمانی که که متفرق و از یکدیگر جدا نشده اند، اختیار فسخ معامله را دارند.
- خیار شرط: در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای فروشنده یا مشتری یا هر دو یا شخص ثالث اختیار فسخ معامله باشد. در واقع هرگونه شرط مشروع و قانونی که در معامله قید شود، برای طرفین، خیار شرط به وجود خواهد آورد.
- خیار تاخیر ثمن : هنگامی که خریدار در پرداخت ثمن معامله (مبلغ جنس) تاخیر نماید و یا خودداری نموده باشد، فروشنده می تواند با وجود شرایطی معامله خود را فسخ نماید که این عمل حقوقی را خیار تاخیر ثمن می گویند. به عبارت دیگر اگر مبیع (جنس مورد معامله) عین خارجی یا در حکم آن باشد و برای تادیه ثمن یا تسلیم مبیع بین طرفین، مدت و اجلی معین نشده باشد، اگر سه روز از تاریخ بیع بگذرد و در این مدت نه بایع، مبیع را تسلیم مشتری نماید و نه مشتری تمام ثمن را به بایع بدهد، بایع (فروشنده) مختار در فسخ معامله است زیرا این خیار مخصوص فروشنده است و مشتری از جهت تاخیر بایع در دادن مبیع، حق فسخ ندارد.
- خیار رؤیت و تخلف وصف : زمانی که فروشنده خصوصیات جنس معینی را که مشتری ندیده است، به او بگوید و جنس همانند توصیفات گفته شده نباشد، در این صورت مشتری میتواند معامله را به هم بزند.
- خیار غبن: این خیار در صورتی است که یکی از خریدار و فروشنده مغبون شده باشند. منظور از خیار غبن این است که فروشنده مال موضوع قرارداد را به قیمتی بیشتر از نرخ روز یا نرخ معاملاتی بفروشد. اگر این تفاوت قیمت زیاد باشد، به آن غبن فاحش می گویند. هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد، بعد از علم و آگاهی به غبن، می تواند معامله را فسخ کند. غبن در صورتی فاحش است که عرفاً قابل مسامحه و توافق نباشد. اگر مغبون در حین معامله عالم به قیمت عادله بوده است، خیار فسخ نخواهد داشت.
- خیار عیب: اگر بعد از معامله مشخص شود که مبیع، معیوب بوده، مشتری در قبول مبیعِ معیوب با اخذ ارش (تفاوت جنس سالم و جنس معیوب) یا فسخ معامله مختار است. خیار عیب وقتی برای مشتری ثابت می شود که عیب، مخفی و موجود در حین عقد باشد.
- خیار تدلیس: عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود و اگر فروشنده، تدلیس نموده باشد، مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت. اگر با معنای تدلیس آشنایی کافی ندارید، به لینک “تدلیس چیست” مراجعه نمایید.
- خیار تخلف شرط: فروشنده یا خریدار شرط کند که کاری انجام دهد، و به آن شرط عمل نکند در این صورت دیگری میتواند معامله را به هم بزند.
- خیار تَعذّر تسلیم: اگر فروشنده نتواند جنسی را که فروخته است، تحویل بدهد. به عنوان مثال، اسبی که توسط فروشنده فروخته شده است، فرار کند که در این صورت مشتری میتواند معامله را به هم بزند.
- خیار حیوان: اگر جنس مورد معامله حیوان باشد، مشتری تا سه روز از حین عقد، اختیار فسخ معامله را دارد.
- خیار تبعض صفقه: این خیار وقتی حاصل می شود که عقد بیع نسبت به قسمتی از مبیع، به جهتی از جهات باطل باشد. در این صورت مشتری حق خواهد داشت بیع را فسخ نماید یا به نسبت قسمتی که بیع واقع شده است قبول کند و نسبت به قسمتی که بیع باطل بوده است ثمن را استرداد کند.
فسخ قرارداد ملکی
در همه قرارداد ها چه ملکی چه غیر ملکی، به هرکدام از طرفین اجازه داده می شود که در مدت زمان معین و با شرایط خاصی، حتی با وجود این که قراردادی بین طرفین امضا شده است، باز هم قرارداد را فسخ کنند. برای فسخ قرارداد ملکی باید سه شرط برقرار باشد که این سه شرط عبارتند از:
- فسخ کننده قرارداد برای این کار باید اراده کند.
- کسی که می خواهد برای فسخ قرارداد اقدام کند نباید به اجبار و زور این کار را انجام دهد. اگر کسی که قرارداد را فسخ می کند متوجه این موضوع بشود که طرف معامله بدون رضایت خود این کار را انجام می دهد حتی در صورت فسخ قرارداد هم این فسخ اثر قانونی ندارد.
- کسی که قرارداد را فسخ می کند، در اصطلاح باید دارای اهلیت باشد و این بدان معنی است که از نظر سنی و عقلی به اندازه کافی رشد کرده و به صورت کلی قابل اعتماد باشد.
برای داشتن اطلاعات مفیدی درباره مسائل حقوقی ملکی به این لینک مراجعه کنید.
روند قانونی فسخ قرارداد
حال که تا حدی با موجبات فسخ قرارداد آشنا شدید باید دانست چگونه باید قرارداد را فسخ کرد؟ فسخ قرارداد چه تشریفاتی دارد؟
همانطور که گفته شد، حق فسخ یکطرفه است و تنها نیاز به یک اراده دارد. بنابراین اگر شخصی قراردادی بسته و حالا به دلیلی خواهانِ فسخ آن است، نیازی به توافق با طرف مقابل و دریافت رضایت او ندارد. با این وجود شخص خواستار، طی قراردادی، متعهد به چیزی شده و ممکن است طرف مقابل به راحتی تصمیم او برای فسخ قرارداد را نپذیرد، به عنوان مثال پول یا مالِ او را پس ندهد.
در چنین شرایطی ممکن است ضرورت داشته باشد که به دادگاه مراجعه کرده و از دادگاه بخواهد تا فسخ قرارداد را اعلام کند. اما ارادهی شخص و وجود سبب قانونیِ فسخ باید احراز و اثبات شود. خصوصا این موضوع راجع به قرارداد هایی که در دفاتر اسناد رسمی ثبت میشوند ضرورت دارد و برای فسخ این نوع قرارداد ها، صدور حکم دادگاه ضروری است.
قدم اول: اظهارنامه
هر طرح دعوایی عموما با ابلاغ اظهارنامه شروع می شود. به این ترتیب که هرکس حق دارد اظهاراتی را که راجع به معاملات و تعهدات خود با دیگری است و بهطور رسمی به وی برساند و ضمن فرمت خاصی به نام “اظهارنامه” به طرف ابلاغ نماید. لازم به ذکر است امروزه ابلاغ اظهارنامه به صورت الکترونیکی و با استفاده از سامانه خدمات قضایی انجام می شود. به این صورت که پس از ثبت نام در این سامانه، می توانید اقدام به انجام خدماتی همچون فرستادن اظهارنامه، دادخواست و … نمایید. قید مشخصاتی مثل نام، نام خانوادگی، شماره ملی، محل اقامت و شماره تماس اظهار شونده الزامی است.
شخص اظهارکننده با ارسال اظهارنامه برای خوانده (اظهار شونده)، او را آگاه میکند که به دلیل تخلف از شرطی که به وجود آمده، قصد اقامه دعوا علیه او را دارد. به تبع این اظهارنامه، خوانده مهلت دارد تا قرارداد را فسخ کرده و تمام پول خواهان را برگرداند. نکته ای که اهمیت دارد این است که اگر در هنگام عقد قرارداد، خیارات از طرفین ساقط شده باشد، هیچ یک نمی توانند اقدامی مبنی بر فسخ معامله انجام دهند.
برای فهم بهتر به این مثال توجه کنید:
خواهان این دعوا آقای محمد، مالک سرقفلی مغازهای است. وی دعوایی را با عنوان فسخ معامله مطرح می کند. او در ستون خواسته، تقاضای خود را اینگونه بیان می کند: تقاضای تایید فسخ معامله فروش سرقفلی یک باب مغازه به علت عدم انجام تعهد از جانب خواندگان، آقایان محسن و علی به علاوه تمام خسارات دادرسیِ وارده به خواهان.
اگر نمی دانید سرقفلی چیست درباره آن در این لینک بخوانید: سرقفلی
خواهان، دلایل خود را، وجود فتوکپی مصدق قرارداد خصوصی یا همان مبایعهنامه نامه فیمابین، فتوکپی مصدق اظهارنامه ارسالی به خواندگان مبنی بر اعلام فسخ معامله، فتوکپی پروانه کسب خود و همچنین فتوکپی مصدق چک ها عنوان کرده است.
خواهان در اظهارنامه خود عنوان می کند که طبق به محتویات پرونده و به موجب صورت مجلسی که ضمیمه دادخواست شده است، سرقفلی یک باب مغازه خود را به آقایان محسن و علی واگذار كرده و بابت ثمن معامله دو فقره چک به شمارههای ثبتشده در صورت مجلس از طرف خواندگان به او تسلیم شده که هیچ کدام از چکها تبدیل به وجه نشده و همگی بلامحل بودهاند. در قرارداد بین طرفین قید شده که در صورت عدم پرداختِ وجه چک های مربوط به ثمن معامله، قرارداد منعقده بین آنها فسخ خواهد شد.
این موضوع به صورت رسمی طی اظهارنامه تقدیمی به خواندگان ابلاغ شده است، ولی آقایان محسن و علی هیچ اقدامی انجام نداده و با تصرف ملکِ مورد معامله، استفاده بی جهت از مایملکِ دیگری کرده اند. بنابر این خواهان تقاضای تایید فسخ معامله را خواستار است.
قدم بعدی: ثبت دادخواست و رسیدگی
ارسال اظهارنامه به خواندگان باعث می شود تا قاضی در تصمیمگیری نسبت به پرونده، با مانع جدی روبهرو نشود. به ویژه اگر خواندگان پاسخ خاصی به اظهارنامه ارسالی نداده باشند که این موضوع اصولا میتواند گویای نبود دلیل از سوی خوانده مبنی بر رد دعوای خواهان باشد.
با ثبت دادخواست، وقت رسیدگی از سوی دفتر دادگاه تعیین و به طرفین دعوا ابلاغ شده و در روز رسیدگی، طرفین در دادگاه حاضر میشوند. طبق مثالی که در قسمت اظهارنامه بیان شد، خواندگان آقایان علی و محسن دفاع موثری از خود نکرده و با توجه به گواهی عدم پرداخت چک های پرداختی، بر دادگاه محرز میشود که خواندگان به بر مبنای قرارداد تنظیمی به تعهدات خود عمل نکردهاند.
مرحله پایانی: رای قاضی
قاضی دادگاه پس از پایان رسیدگی، رای خود را صادر می کند و رای حضوری ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدید نظر استان میباشد.
نکته پایانی
یکی از مواد خيلي مهم و کلیدی که نقش اساسی در روابط قراردادی افراد دارد، ماده 10 قانون مدنی است که بیان میدارد: «قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد کردهاند، در صورتی که مخالفت صریح قانون نباشد، نافذ است». در واقع این ماده بر لزوم رعایت مقررات قانونی در قراردادهای خصوصی که بین افراد تنظیم میشود، تاکید می کند.
بنابر این، طرفین قرارداد خصوصی باید به تعهدات خود پایبند باشند و از موارد و تعهداتی که در قراردادهای تنظیمی آمده است، عدول نورزند وگرنه طبق توافق فیمابین در معامله، قرارداد مذکور متزلزل می شود. در این حالت می توان ابتدا از متخلف تقاضای فسخ قرارداد کرده و در غیر این صورت با توجه به موارد پیش بینی شده، فسخ قرارداد را از دادگاه بخواهد.
بدون دیدگاه