قاعده اماره الفراش یکی از قواعد اختصاصی مربوط به خانواده است،این قاعده مبنای برخی از قواعد حقوقی در حقوق خانواده تلقی می شود.قواعدی مثل ،رضاع ،فراش و لمطلقه الرجعیه زوجه حقیقه، از جمله قواعد اختصاصی خانواده به شمار می ایند که تنها در حقوق خانواده کاربرد دارند.
فراش به صورت کلی به معنای همان فرش یا گسترده شدن است. در ایه قران نیز از ان یاد شده ات که می فرماید :(الذی جعل لکم الارض فراشا/خدایی که زمین را برای شما گسترانیده است) مشخص است که ، هر آنچه که برای نشستن و خوابیدن بر زمین پهن میشود، به فراش اشاره دارد. به زن نیز از آن رو که شوهر حق دارد با او بخوابد فراش و به مرد که صاحب اوست، صاحب فراش گفته میشود.
تشکیل خانواده از جمله کارهای مهم و ارزشمند است و پیامبر اسلام در این باره می فرمایند:( که هر کس ازدواج کند، نیمی از دین خود را ادا کرده است.)در ازدواج دو اصل وفاداری و صداقت برای نگه داشتن خانواده بسیار موثر است.به عبارتی دیگر هر چه وفاداری و صداقت در یک خانواده بیش تر باشد ،خانواده مستحکم تر خواهدبود.زوجین بعد از ازدواج برای تحکیم بنیان خانواده و از روی علاقه بچه دار می شوند .انتساب بچه ها به زوجین قوانین زیادی مانند ولایت ،ارث و.. را به همراه خواهد داشت.
امروزه با پیشرفت در زمینه علم تکنولوژی شناسایی این نسبت کار بسیار اسانی است اما در گذشته مسلما کار سختی به شمار می امده است. البته شایان ذکر است که تشخیص مادر کودک عموما آسانتر است؛ زیرا اغلب مواقع مشخص است که نوزاد از چه کسی زاده شده یا چه کسی جنین را در رحم خود پرورانده است.
قاعده فراش بیان می کند که اگر نسب دادن کودکی به پدر دچار شک و شبهه باشد، با استفاده از شرایطی ، نسبت آن کودک به پدر ثابت می شود. قاعده فراش در قوانین حقوقی، از دلایل ثابت کردن نسبت قانونی به پدر محسوب می شود و با استفاده از آن، کودک تازه متولد شده به پدر داده می شود. برای اعمال کردن این قانون نیاز به شرایطی است.
قاعده فراش بیان می دارد که چنان چه انتساب طفلی به پدر مورد شک و تردید قرار گیرد، با شرایطی، نسب آن طفل به پدر اثبات می گردد. این قاعده در حقوق، یکی از ادلهی اثبات نسبت قانونی کودک به شمار میآید و بنابر آن، کودک متولدشده به شوهر ملحق میشود. برای اعمال قانون فراش شرایطی لازم است .
کاربرد قاعده اماره الفراش در قانون مدنی
در مواد 158 و 159 قانون درباره این قاعده قوانینی بیان شده است که در این جا این قوانین را بررسی می کنیم:
در قانون 158مدنی بیان شده است: (طفل متولد در زمان زوجیت، ملحق به شوهر است مشروط بر اینکه ازتاریخ نزدیکی تا زمان تولد کم تر از شش ماه و بیش تر از ده ماه نگذشته باشد). بنابراین طبق قانون، وجود زوجیت، شش ماه از زمان اخرین رابطه گذشته باشد، و بیش تر از ده ماده از زمان اخرین رابطه نگذشته باشد، این موارد از شرایط قاعده اماره الفراش است.
ماده 159 قانون مدنی بیان شده است 🙁 هر طفلی که بعد از انحلال نکاح متولد شود، ملحق به شوهر است، مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل بیش از ده ماه نگذشته باشد).در این قانون زمان انحلال همان زمان مبدا است که مورد محاسبه قرار می گیرد.
یکی از کاربرد هایی که قاعده فراش ،حرمت ابدی به واسطه لعان است.ماده 1052 قانون مدنی در این باره می گوید:( لعان باعث حرمت ابدی می شود.)
برای این که لعان تحقق پیدا کند دو مورد باید وجود داشته باشد که عبارتند از: اول ، نسبت زنا دادن به زن ، و دوم، انکار کردن فرزند است والبته این درمودی است که مرد فرزندی که متعلق به اوست را انکار می کند. طبق قاعده اماره الفراش، کودکی که در فراش زوجین تولد یابد ، از ان پدر خواهد بود. اگر شوهر بعد از به دنیا امدن طفل ، انکار یا سکوت اختیار کند، انکار کند که بچه مال اوست سپس ادعا کند طفل از طریق زنا متولد شده است و از طرف دیگر نتواند این موضوع را از راه های دیگر اثبات کند ،این موضوع می تواند از طریق لعان صورت گیرد.
با صورت گرفتن لعان عقد نکاح فسخ می شود و زوجین بر یکدیگر حرام ابدی می شوند و پدر از فرزند ارث نمی برد. کودک متولد از نزدیکی هم به کسی تعلق دارد که در اشتباه بوده است. ماده 1165 قانون نیز بیان شده است و در فرضی که وطی به شبهه تحقق یابد و زن شوهر داشته باشد و شوهر زن هم با او مجامعت کند، در صورت وجود شرایط قاعده فراش، طفل به با استفاده از این قانون به شوهر تعلق پیدا می کند.
اماره الفراش بعد ازنکاح دوم
اگر نکاح منحل شود و زن بعد از پایان یافتن مدت عده، با شخصی دیگر ازدواج میکند و پس از نکاح دوم، صاحب فرزند میشود. در این جا سه خواهیم داشت که به بررسی ان ها می پردازیم:
فرض اول این است که :در فرض اول اگر کودک هشت ماه بعد از نکاح دوم متولد شود در این حالت طبق قاعده اماره الفراش نمیتواند به شوهر قبلی برگردد. برای نمونه، فرض کنید در روز اول فروردین، نکاح اول باطل می شود؛ پس زن باید سهماه عده نگه دارد و پس از ان ازدواج کند. پس در ماه تیر، میتواند دوباره ازدواج کند. حال اگر کودک در بهمن همان سال به دنیا بیاید، از تاریخ باطل شدن نکاح اول یازدهماه میگذرد. پس قاعده اماره الفراش صادق نخواهد بود و طفل به شوهر دوم تعلق دارد.
فرض دوم این است که: که طفل در مهر یا آبان همان سال به دنیا اید؛ در این حالت، کمتر از ده ماه از منحل شدن نکاح اول میگذرد و از نکاح دوم کمتر از ششماه گذشته است در این صورت، با استفاده از قاعده اماره الفراش طفل به شوهر اول تعلق خواهد داشت.
فرض سوم این است که 🙁 که طفل در دی ماه همان سال متولد شود. در این حالت، از نکاح دوم بیشتر از ششماه نگذشه است و از انحلال نکاح اول حدود دهماه گذشته است. پس ، طفلی به دنیا امده است به هر دو نکاح تعلق دارد. به عبارت دیگر ،در هر دو مورد اماره الفراش صورت می گیرد و میان ان ها تداخل به وجود می اید ؛ اما بهدلیل حفظ پایه های خانواده ای که در نکاح دوم شکل گرفته است و حقوق کودک ، قانون، کودک را حاصل از ازدواج دوم میدانند؛ مگر اینکه دلایلی استوار بر نسبت طفل به شوهر اول وجود داشته باشد.
برای نکات اخر باید بگوییم که کاربرد اماره فراش در شرایطی است که مرد و زن در نسبت فرزند شک داشته باشند؛ اگر شوهر بتواند اثبات کند که با همسر خود رابطه ای نداشته، قاعده اماره الفراش ارزش خود را از دست خواهد داد.
بدون دیدگاه